دیگر نمی توانید هری کین را مسخره کنید؛ هری جام دار!

به گزارش اهل ورزش، سرانجام با جشن قهرمانی بایرن مونیخ در بوندس لیگا هری کین به تمام ناکامی های خود در گرفتن جام قهرمانی پایان داد.
وقتی هری کین در آغاز دوران حرفهایاش به صورت قرضی راهی لیتون اورینت و میلوال شد و سرمای لیگهای پایینتر را بر تن احساس کرد، امید داشت که روزی بخت با او یار شود و لحظهای چون امروز را در باواریا تجربه کند.
زمانی که برای پذیرفته شدن در تاتنهام هاتسپر تلاش میکرد، برای چنین روزهایی بازی میکرد؛ درست همانطور که هواداران بایرن مونیخ چند ساعت پیش از بازی، روی نیمکتهای چوبی بیرون مهمانخانه معروف ایزارتور در مرکز شهر نشسته بودند، لیوانهای پیلسنر آگوستینر را سر میکشیدند و پیراهنهایی با نام کین به تن داشتند.
وقتی نخستین فرصت قهرمانی را در فینال جام اتحادیه ۲۰۱۵ برابر چلسی از دست داد، باز هم پافشاری کرد، به امید روزهایی چون این؛ روزی که هواداران بایرن از ایستگاه مترو در اودئونزپلاتس سرازیر میشوند و به سوی آلیانتس آرنا روانه، تا تیمشان را مقابل بروسیا مونشنگلادباخ ببینند و سپس، سپر قهرمانی بوندسلیگا را که چند روز پیش به دست آمده، بالا ببرند.
وقتی در سال ۲۰۱۶، قهرمانی لیگ برتر به طرز دردناکی به لسترسیتی رسید، در حالی که بسیاری گمان میکردند این عنوان سهم اسپرز است، باز هم بازگشت؛ به امید چنین روزهایی. روزی که با سوت پایان بازی، حتی او – کین، حرفهای مطلق و رهبر بیادعا – همچنان در زمین میدود، شاد و کودکانه، با پارچهای آبجو در دست، به دنبال خیسکردن همتیمیها و خیس شدن از سوی آنها.
پس از آنهمه سال که هدف تمسخر بود و مایهی «شادمانی از شکست دیگران»، حالا دیگر کسی نمیتوانست او را به بیجام بودن مسخره کند.
وقتی پس از مصدومیت بازگشت تا در فینال لیگ قهرمانان ۲۰۱۹ برای اسپرز مقابل لیورپول بازی کند و شکست خوردند، صعود تازهای را آغاز کرد؛ باز هم به امید چنین روزهایی. روزی که در دل بنای عظیم سلطهی فوتبالی بایرن بایستد، جایی آکنده از پیروزی، و بگذارد احساسات جاری شود، و طعم واقعی برد را بچشد.
وقتی بار دیگر در لیگ برتر سال ۲۰۱۷ نایبقهرمان شد – این بار به چلسی – بار دیگر خودش را برای چنین روزی آماده کرد؛ روزی که با ضربهی سر درخشان و غریزیاش در نیمه نخست، جشن بایرن برای سیوچهارمین قهرمانی آلمان را آغاز کند، آنها را ۱-۰ جلو بیندازد، و رکوردش را در بوندسلیگا به عدد خیرهکنندهی ۶۱ گل در ۶۲ بازی برساند.
او اکنون ۳۱ ساله است و این روز، روزی بود که کاپیتان تیم ملی انگلستان و برترین گلزن تاریخش، جامی را بالا برد که نشان میداد دیگر «مرد نزدیک به افتخار» نیست. این روزی بود که سایهای از وجودش کنار رفت.
روزی که یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ انگلستان، سرانجام از داغ ناکامی و شکست – چه در باشگاه و چه در تیم ملی – آزاد شد.
نسلهای پیاپی از بازیکنان انگلیسی با این عادت کردهاند که دوران ملیشان با ناتوانی در تکرار قهرمانی ۱۹۶۶ تعریف شود، اما بسیاری از آنها در باشگاههایشان طعم افتخار را چشیدهاند. نه کین. تا امروز.
او فرزند باشگاهی است که دنی بلنچفلاور، مردی که با شور درباره فوتبال به عنوان «بازی شکوه» سخن میگفت، به آن تعلق داشت. اما برای کین، این نخستین بار است که شکوه او را در آغوش گرفته. او اکنون بخشی از ماشین افتخار است.
این مسابقه که بایرن آن را ۲-۰ برد و گل دوم توسط مایکل الیس در دقایق پایانی به ثمر رسید، همچنین وداعی احساسی با توماس مولر بود؛ کسی که آخرین بازی خانگیاش را برای این باشگاه و هفتصدمین بازیاش را انجام داد.
پیش از آغاز بازی، از مولر تقدیر شد و تصویری به او اهدا شد که در میان ۳۳ جام دوران حرفهایاش در اینجا نشسته بود. کین حالا یکی از آنها را دارد – اما بیش از آن، بخشی از این تاریخ شده است. او سرانجام قهرمان است.
این موفقیت باید برای کین، که در وقتهای اضافه تعویض شد، بسیار شیرین بوده باشد. خودش میدانست که نداشتن جام، پاشنه آشیل حرفهاش بوده.
او همچنین میدانست که منتقدان از اینکه او فصل گذشته به بایرن پیوست – درست بعد از ۱۱ قهرمانی متوالی این تیم – و بوندسلیگا را بلافاصله به تیم تسخیرناپذیر ژابی آلونسو، بایر لورکوزن، واگذار کرد، لذت خاصی میبردند.
منتقدان میگفتند او بدیمن است. اما همانطور که در سرمای شامگاهی و درخشان آلیانتس آرهنا جشن میگرفت، این کین بود که از همه بلندتر میخندید.
در واقع، شکست فصل گذشته بایرن برابر لورکوزن باعث شد قهرمانی امسال برای کین معنای عمیقتری پیدا کند. اگر این قهرمانی سیزدهم متوالی بایرن بود، شاید تنها حس تکرار و خودکار بودن داشت. اما حالا، چیزی بود که باید برایش جنگید. و کین در بازگرداندن سلطه بایرن، نقشی کلیدی ایفا کرد.
اکنون دیگر هیچکس نمیتواند بگوید انتقال کین به آلمان موفق نبود. او در نخستین فصل حضورش در بوندسلیگا ۳۶ گل زد و در این فصل نیز ۲۵ گل دیگر به ثمر رساند تا بار دیگر عنوان بهترین گلزن لیگ را از آن خود کند. در مجموع، او در ۸۹ بازی برای بایرن در تمامی رقابتها، ۸۰ گل به ثمر رسانده است.
تنها گرد مولر و روبرت لواندوفسکی – که کین عملاً برای جانشینی آنها به خدمت گرفته شد – در یک فصل بوندسلیگا گلهای بیشتری زدهاند. اما رکوردهای دیگری نیز هست که کاپیتان تیم ملی انگلستان از آنها عبور کرده.
در ماه آوریل، او به سریعترین بازیکن تاریخ مسابقات بدل شد که به ۶۰ گل رسید – با میانگین یک گل در هر بازی. رکورد قبلی که در اختیار ارلینگ هالند بود را پنج بازی زودتر شکست. او همچنین ۱۵ پاس گل به این آمار افزوده است.
جوایز فردی برای او تازگی ندارد: سه بار کفش طلای لیگ برتر را برده، و در جام جهانی ۲۰۱۸ هم کفش طلا را به دست آورده. اما آنچه روز شنبه رخ داد، متفاوت بود.
دستاوردهای حرفهای با افتخارات تیمی سنجیده میشوند. آنچه تو را به عنوان فوتبالیست تعریف میکند، جامهایی است که با تیم بردهای. و حالا، در کنار تمام کفشهای طلایی و صدها گلش، کین مدال قهرمانی هم دارد. شاید اسپرز نیز در بیلبائو موفق شود و لیگ اروپا را ببرد. کین از این بابت خوشحال خواهد شد، همانگونه که هواداران اسپرز از موفقیتهای او در مونیخ لذت میبرند.
او روزش را با عبور از فرش قرمزی که روی زمین پهن شده بود به پایان رساند، و بر صحنهای که بهسرعت در نزدیکی دایره وسط میدان برپا شده بود، بالا رفت. مردی با کتوشلوار مدالی را بر گردنش آویخت و گوینده فریاد زد: «هری کین، قهرمان آلمان!»
او در کنار همتیمیهایش ایستاد، زمانی که مولر سپر قهرمانی را بالا برد و سپس نوبت به او رسید. هر بازیکن سپر را بالا برد، و هر بار، کین دستانش را با همان شور به نشانه شادی بالا برد؛ گویی هیچگاه از این آیین سیر نمیشود.
با ادامهی جشن و زمانی که کین همچنان هر بازیکنی را که سپر را بالا میبرد با همان شور اولیه تشویق میکرد، صدای فردی مرکوری از بلندگوها پخش شد: «حکم را گذراندهام، بیآنکه جرمی کرده باشم… سهمم از تحقیر را داشتهام، اما از آن گذشتهام.»
کین اکنون قهرمان است. و سایهای از وجودش، رفته است.
منبع: خبر-ورزشی