انتقاد آتشین سونس از نبود الگو و رواج فرهنگ غلط در رختکن منچستریونایتد/ گارناچوها و راشفورهای جدیدی در راهند!

اهل ورزش | گریم سونس، بازیکن و مربی سرشناس اسکاتلندی، در یادداشتی تند و تیز و تحلیلی، فرهنگ حاکم بر باشگاه منچستریونایتد را به باد انتقاد گرفته است. او معتقد است پدیده “خیلی زود، خیلی زیاد” – شامل دستمزدهای گزاف، شهرت بیمورد پیش از اثبات کامل خود، و نبود الگوهای مناسب در رختکن – بازیکنان جوانی چون الخاندرو گارناچو و مارکوس راشفورد را به بیراهه کشانده و باشگاه برای جلوگیری از تکرار این موارد و پرورش صحیح استعدادها، نیازمند یک انقلاب فرهنگی عمیق است.
فرهنگ در منچستریونایتد باید تغییر کند — وگرنه گارناچوها و راشفوردهای بیشتری در راه خواهند بود
گریم سونس: اینکه به الخاندرو گارناچو گفتهاند میتواند منچستریونایتد را ترک کند، مؤید گفتهای است که بارها تکرار کردهام: او نمونهای کلاسیک از بازیکن جوانیست که «خیلی زود، خیلی زیاد» به دست آورده.
تحسین بیش از حد، پول بیش از حد، احترام زیادی از درون باشگاه و همینطور از بیرون و از سوی مردم.
این شرایط بازیکنانی مانند او را در وضعیتی ذهنی قرار میدهد که برای رشدشان به عنوان انسان و بازیکن فوتبال مضر است.
و این وضعیت با حضور در منچستریونایتد بدتر هم میشود؛ جایی که حتی پیش از آنکه بازیکن در ترکیب اصلی جا بیافتد، شهرتی بهمراتب بزرگتر از هر باشگاه دیگری در کشور پیدا میکند.
گارناچو تنها مورد نیست. نگاهی بیندازید به براندون ویلیامز، بازیکن خوشآتیهای که اخیراً به رانندگی خطرناک اعتراف کرده و حکم زندان تعلیقی گرفته است.
مارکوس راشفورد یک فصل سی گل به ثمر میرساند، و باشگاه چه میکند؟ به او هفتهای بیش از ۳۲۰ هزار پوند دستمزد میدهد. نتیجهاش را ببینید.
میپذیرم که در این روزگار، جوانها سخت میتوانند در برابر وسوسه پول مقاومت کنند. باشگاهها، از ترس آنکه استعداد بالقوهای را از دست بدهند، از سوی ایجنتها تحت فشارند: «اگر پول ندهید، باشگاه دیگری خواهد داد».
حسابدارها اکنون تصمیمگیرندهاند. آنها میگویند: “پنج سال دیگر، این ارزش بازار اوست. ”
هیچگاه اینقدر پول در دسترس این جوانها نبوده. ولی با آن پول، آدمهای ناپسند و تصمیمهای بد از اطرافیان هم میآیند.
برادر گارناچو چه صلاحیتی دارد که درباره ترکیبهای روبن آموریم نظر بدهد؟ اطرافیان راشفورد چقدر برای او مناسباند؟ پول، نه همدلی بیشتری میآورد، نه هوش بالاتر. این بازیکنان نیاز به افراد باتجربهتری اطراف خود دارند.
زیاد شنیدهایم که مربیان یونایتد از «فرهنگ غلط» سخن گفتهاند. گارناچو در رختکن به چه کسی میتواند نگاه کند و الگویی ببیند؟ کسی که بخواهد شبیه او شود؟
آنها بهترین الگو را داشتند و رهایش کردند: کریستیانو رونالدو. ارزش نگهداشتنش فقط برای الگوی رفتاریاش کافی بود.
کسی که بعد از تمرین میماند، سبک زندگیاش را وقف ورزش کرده بود. وقتی به یک الگوی ورزشی برای گارناچو فکر میکنید، چه کسی بهتر از رونالدویی که حتی در چهلسالگی همچنان برای بهترین بودن میجنگد؟ اما یونایتد او را بیرون انداخت.
فرهنگ شهر منچستر هم متفاوت است. اگر بازیکنی روز بدی داشته باشد، مردم شهر باز هم دوست دارند او را در شهر ببینند.
در لیورپول، اگر بازیکنی روز بدی داشت، بعید بود دلش بخواهد بیرون برود؛ چرا که قطعاً کسی روبهرویش قرار میگرفت و رکوراست نظرش را میگفت.
در لیورپول، هیچگاه اجازه نمیدادند کسی مغرور شود. به همین دلیل است که رونی موران را بزرگترین تأثیرگذار در دوران بازیام میدانم. کاپیتان لیورپول بودم اما همیشه احساس حقارت داشتم.
آمارها میگفتند ما تیم خوبی بودیم، اما رونی هرگز نگذاشت ما «کلهگنده» شویم. او این فرهنگ را به جان بنیسون در ردههای پایه منتقل کرد و بعد به استیو هیوی، که آموزههای بیل شنکلی و باب پیزلی را به ارث برده بود.
وقتی مدیر لیورپول بودم و قراردادی حرفهای با رابی فاولر بستم، او افزایش دستمزد چشمگیری داشت.
در اولین بازیاش برابر فولهام در جام لیگ گل زد، و در بازی برگشت پنج گل زد. اما حتی در هجدهسالگی هم میدانست نباید مانند یک “ستاره مغرور” در خیابان راه برود. مربیان مراقب این مسئله بودند.
وقتی قرارداد را امضا کرد، به او گفتم: «بهتر است کمی پول برای بازنشستگی کنار بگذاری.» گفت: «بازنشستگی چیه؟»
و من او را به جورج اسکات، مشاور مالی معرفی کردم، کسی که فکر میکنم به او کمک کرد سرمایهگذاریهای خوبی انجام دهد.
رابی متفاوت بود. هر باشگاهی فکر میکرد قرعه بختاش را برده وقتی او را جذب میکرد. در شانزدهسالگی، غریزههایی داشت که بعضی بازیکنان ۳۵ ساله هم نداشتند.
ما او میدانست این فرصت چه معنایی دارد و میخواست از آن بهره بگیرد.
اما امروز شرایط دشوارتر است. حالا نوجوانهایی در سن او، قراردادهایی دهبرابر و بیشتر از آن زمان پیشنهاد میگیرند.
این، عصر طلایی بازیکنان جوان است. پاداشها هیچگاه اینقدر زیاد نبوده، اما دامها نیز هرگز اینقدر خطرناک نبودهاند.
یادآوری پایانی کول پالمر از شایستگیاش
کول پالمر در پایان این فصل تجربهای ارزشمند کسب کرد. وقتی دوران کمفروغی داشت، گفتم که فقط یک دوره کوتاه است.
انتقاد، بهایی است که بازیکنان در عصر حاضر و در دنیای شبکههای اجتماعی و رسانههای متعدد باید بپردازند.
باید آن را تحمل کرد. پالمر نشان داد که بازیکنی فوقالعاده است—چه از نظر شجاعت، چه از نظر توانایی.
در بازی برابر رئال بتیس در چهارشنبه شب، چگونگی به دست گرفتن کنترل بازی نشان داد که در دوران حرفهایاش کمبود اعتماد به نفس نخواهد داشت.
خوشحالم که تاریخ تولدمان (۶ مه) یکی است—امیدوارم سال آینده کارت تبریک بهتری بگیرم!
چلسی انتظارات را پشت سر گذاشت؛ هم راهی لیگ قهرمانان شد و هم جامی گرفت، هرچند لیگ کنفرانس به عنوان «دسته سومیترین» رقابت اروپایی شناخته میشود.
اکنون فشار روی انزو مارِسکا است تا گام بعدی را بردارد. لیام دلاپ خرید خوبی خواهد بود. او در تیمی که در این فصل برای بقا جنگیده گل زده و باور دارم میتواند به سطح بالای فوتبال در باشگاهی بزرگ برسد،
اما باید در ضربات نهایی خود دقیقتر شود.
برخلاف گارناچو، او بهدرستی آموزش دیده و تجربه حضور قرضی در چمپیونشیپ بخشی قوی از مسیر رشد او بوده است.
او قدر این فرصت برای مطرح شدن را خواهد دانست.
منبع: خبر-ورزشی