خاطرات بازرس کلمبو از ملاقات با توماس مولر +عکس

به گزارش اهل ورزش، کریستین فالک یا همان فالکائو که البته مولر گاهی اوقات او را به شوخی بازرس کلمبو یا همان ستوان کلمبو هم صدا می زند، قبل از انتشار ویژه نامه بیلد درباره مولر، چند خاطره جالب از ملاقات با او را روایت می کند.
«حالا من حرف میزنم! هیچکس در اروپا به خوبی بایرن نیست.» تیتری است که در سال ۲۰۱۵ با نظر خود مولر برای مصاحبه اش انتخاب می شود. کریستین فالک با تکرار همین تیتر، خاطرات خود را تعریف می کند؛
شما ناقلا هستید!
ایتالیا، نوامبر ۲۰۰۹، نخستین مصاحبهی ما.
مولر، آسوده در صندلی مخملی بژ نشسته است. «باور نکردنیست که برای یک مصاحبهی ویژه از مونیخ آمدهای»، توماس میگوید.
قرار مصاحبه، ۷۰۰ کیلومتر دورتر از خیابان زابنر، در ریمینی برگزار میشود؛ در هتل تیم ملی زیر ۲۱ سال آلمان، تیمی که برای بازی مقابل سنمارینو آماده میشود.
من تنها خبرنگار آلمانیای هستم که برای گفتوگو با یک بازیکن زیر ۲۱ سال این مسیر را طی کردهام. مولر بااستعداد، تا اینجای فصل در تمامی دوازده بازی لیگ حضور داشته، چهار پاس گل داده و سه بار گل زده است. همهی اینها به لطف سرمربیاش، لویی فانخال، که قانونی نانوشته را برقرار کرده بود: «مولر همیشه بازی میکند!»
صعود شهابوار مولر در بایرن مونیخ آنقدر سریع بود که درخواستهای مصاحبه برایش بیوقفه افزایش مییافت. بخش رسانهای باشگاه برای محافظت از او در برابر فشارها، دسترسی مطبوعات را محدود کرده بود. برای مولر، این یعنی: ممنوعیت مصاحبه.
ایدهی من این بود: شاید در چارچوب فدراسیون فوتبال آلمان (DFB)، بشود مجوزی برای مصاحبه گرفت. توماس فوراً به نقشهام پی برد.
«در بایرن نمیدونن که تو اینجایی، نه؟» میپرسد.
با لبخندی عذرخواهانه شانههایم را بالا میاندازم. توماس نگاهم میکند و بعد لبخندی میزند:
«شما که خیلی ناقلا هستین!»
بعد اشاره میکند که میتوانیم مصاحبه را آغاز کنیم. حتی در بیستسالگی، در آغاز راه حرفهایاش، اجازه نمیداد کسی برایش تصمیم بگیرد.
عکاس لاغر بفرست!
برزیل، ژوئن ۲۰۱۴: آلمان در بازی افتتاحیهی جام جهانی پرتغال را با نتیجهی ۴ بر ۰ شکست میدهد. (مولر سه گل میزند.)
میفهمم که مولر، باستین شوایناشتایگر و فیلیپ لام بهطور مخفیانه بالگردی اجاره کردهاند تا در روز استراحتشان به کوهها بروند و گلف بازی کنند. من یک عکاس میفرستم تا تصویری بگیرد. اما متأسفانه، شناسایی میشود.
شوایناشتایگر شدیداً از او انتقاد میکند، و مولر با من تماس میگیرد:
«این چه کاریه؟ این گزارش فقط دردسر درست میکنه. نمیخواید ما قهرمان جهان بشیم؟!»
چرا، ما هم میخواستیم آلمان قهرمان جهان شود — پس گزارش را حذف کردیم.
توماس تشکر میکند و میگوید:
«دفعهی بعد یا یه عکاس لاغرتر بفرستید یا پشت یه بوتهی پرپشتتر قایمش کنید.»
سه دلیل خوب برای گلف بازی وسط جام جهانی
در مستند جدید توماس مولر که توسط پرایم ویدیو منتشر شده، یواخیم لو تعریف میکند که روزی مولر برگهای را از زیر در اتاق او سر داد که روی آن نوشته بود:
«صبح بخیر، مربی عزیز، لطفاً اجازه بدهید امروز با هلیکوپتر برای بازی گلف بروم.»
و در ادامه، با لبخندی کنایهآمیز افزوده بود:
«ضمناً سه دلیل خوب هم با خودم دارم.»
اشارهای طنز به سه گلی که در بازی مقابل پرتغال به ثمر رسانده بود.
داستان دلخوری های مولر!
مولر قهرمان جهان شد و پس از تورنمنت، در مجلهی ورزشی SPORT BILD مجموعهای از یادداشتها نوشت.
در ابتدا اصرار داشت این مطالب را با ضمیر «ما» و از زبان تیم منتشر کند. توانستم او را از این تصمیم منصرف کنم.
من دو بار بهطور انحصاری خبر پایان حضور مولر در تیم ملی آلمان را منتشر کردم: یکبار در سال ۲۰۱۹، در دوران یواخیم لو، و بار دیگر در سال ۲۰۲۴، پس از بازگشت کوتاهمدتش و خداحافظی نهایی زیر نظر یولیان ناگلزمان.
هر دو بار مولر از دستم ناراحت شد. البته این دلخوریها طولانی نشدند؛ و البته تنها همین دو بار نبودند.
باز چی نوشتی؟
مونیخ، اکتبر ۲۰۱۹: هانسی فلیک، دستیار وقت بایرن، هیچ تصوری ندارد که با چه صحنهای مواجه خواهد شد وقتی درِ اتاق کنفرانس طبقهی دوم ساختمان اصلی در خیابان زابنر را باز میکند.
با نگاهی گیج و مبهوت، به چهرههای گرفتهی کارل-هاینتس رومنیگه (مدیرعامل)، اولی هوینس (رئیس باشگاه) و حسن صالححمیدزیچ (مدیر ورزشی) خیره میشود.
روبهروی آنها نشسته است: توماس مولر.
فلیک، ناخواسته، وارد جلسهای بحرانی شده؛ جایی که مولر صریحاً به مدیران اطلاع میدهد که بهدلیل شرایط نامطلوب زیر نظر نیکو کوواچ، قصد ترک باشگاه را دارد.
…چه در زمستان، چه نهایتاً در تابستان.
در دوران کوواچ، مولر شش بازی پیاپی روی نیمکت نشسته بود. سرمربی آن زمان جملهای سرنوشتساز گفته بود:
«اگر شرایط اضطراری پیش بیاید، قطعاً او هم دقایقی برای بازی دریافت خواهد کرد.»
من از این جلسهی محرمانه و تمایل مولر به جدایی مطلع شدم و آن را در SPORT BILD منتشر کردم.
تیتر اصلی چنین بود: «مولر میخواهد برود!»
توماس اصلاً خوشحال نشد. در فرودگاه، پیش از بازی لیگ قهرمانان، با عصبانیت به من گفت:
«باز چی نوشتی؟ این مزخرفات چیه که باز نوشتی!»
اما در فوریهی ۲۰۲۵، او در مصاحبهای با نشریهی اشپیگل تأیید کرد:
«در پاییز ۲۰۱۹، زیر نظر نیکو کوواچ، واقعاً به جدایی فکر میکردم.»
و افزود:
«به باشگاه گفته بودم، اگر شرایط من تغییر نکند، دوست دارم گزینهی انتقال در زمستان را بررسی کنم.»
اما همانطور که میدانیم، آن انتقال هرگز رخ نداد. مولر ماند و کوواچ رفت — پس از شکست سنگین ۵ بر ۱ برابر آینتراخت فرانکفورت در تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۱۹، کوواچ برکنار شد.
دوباره رفیقیم فالکائو؟
آلیانتس آرهنا، مه ۲۰۲۳: بایرن مونیخ بهتازگی شالکه را ۶ بر ۰ شکست داده است.
توماس توخل، سرمربی وقت، برخلاف انتظار، مولر را در ترکیب اصلی قرار داد. او هم پاسخ اعتمادش را با زدن گل اول بازی داد.
پیش از آن، اغلب زیر نظر توخل فقط بهعنوان بازیکن ذخیره به میدان میرفت.
در مصاحبههای تلویزیونی پس از بازی، خبرنگاران از مولر درباره گزارشی که چند روز پیش در SPORT BILD منتشر شده بود – با تیتر: «مولر به جدایی فکر میکند» – پرسیدند.
گزارشی که ادعا میکرد مولر قصد دارد بهدلیل شرایطش با توخل، در تابستان از بایرن جدا شود.
مولر این گزارش را مقابل دوربینها تکذیب کرد و مرا «آقای فانتاژیلند» خطاب کرد – حتی در گفتوگو با من پشت میکروفن.
اما پس از آن گفتوگوی پرتنش، دستش را به سویم دراز کرد و گفت:
«دوباره رفیقیم، فالکائو؟»
بله، رفیقیم.
در مستند توماس مولر – بیهمتا که در ۴ مارس ۲۰۲۵ توسط آمازون پرایم منتشر شد، مولر بار دیگر گزارش من را تأیید کرد.
در بخشی از مستند، صحنهای دیده میشود که مولر همراه مشاورانش – لودویگ «ویگرل» کوگل و کریستین رومبرگ – در تابستان ۲۰۲۳، بهدلیل وضعیت پیچیدهاش با توخل، در حال بحث دربارهی انتقال به عربستان سعودی «با منابع مالی قوی» است.
بااینحال، او ماند – مثل همیشه.
من و توماس مولر تجربیات زیادی با هم داشتهایم.
با هم خندیدهایم، بحث کردهایم، و در پایان، همیشه با یک بازی کارتی Schafkopf آشتی کردهایم.
میتوانم بگویم که او کارتبازی را هم مثل فوتبال بازی میکند: غیرمتعارف و هجومی.
نظرش دربارهی من، در جلد دوم کتابم Bayern Insider (نشر ریوا) در پشت جلد آمده است:
«کریستین فالک مثل یک کارآگاه کوچک همیشه در حال پیگیری اخبار بایرن مونیخ و تیم ملی است، در هر ساعت از شبانهروز. خوشبختانه گاهی هم راه را اشتباه میرود. او واقعاً میتوانست یک بازپرس جنایی عالی باشد.»
راستی، گاهی مرا «بازرس کلمبو» هم صدا میزند – بهخاطر شباهت اسمم با بازیگر معروف، پیتر فالک.
منبع: خبر-ورزشی