اخبار فوتبالیداخلی

حرف های ژاوی به من قابل پخش نیست/ ناخواسته شماره ۷ پرسپولیس را پوشیدم/ اگر سرمربی پرسپولیس بودم، به خودم بازی نمی دادم

گفتگوی اهل ورزش با حمیدرضا طاهرخانی به قسمت دوم رسیده است. در این مصاحبه جذاب و خواندنی، پای صحبت‌های یکی از بازیکنان جوان فوتبال ایران می‌نشینیم که دوران پرفراز و نشیبی را در پرسپولیس تجربه کرده است.

در این قسمت که بخش دوم گفتگو است، طاهرخانی از روزهای نخست حضورش در تمرینات تیم بزرگسالان پرسپولیس با هدایت برانکو ایوانکوویچ می‌گوید؛ روزهایی که با پوشیدن اتفاقی پیراهن شماره ۷ علی پروین آغاز شد و حواشی خاص خود را به دنبال داشت. این بازیکن جوان همچنین از سال‌های سخت و شیرین حضور در پرسپولیس، ترافیک ستاره‌ها در زمان برانکو و فرصت‌های کمی که در ابتدا به او رسید، صحبت می‌کند. اما نقطه اوج این گفت‌وگو، روایت او از فصل رویایی بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی و رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا است، جایی که در تقابلی به یادماندنی مقابل ژاوی قرار گرفت و درگیری‌های لفظی و فیزیکی بینشان حسابی جنجال‌آفرین شد. این بازیکن با بیان جزئیات آن اتفاقات و پشت پرده‌های قهرمانی ناتمام پرسپولیس در آسیا، ناگفته‌های زیادی را برای مخاطبان فاش می‌کند.

حالا برگردیم به عقب. در مورد زمان حضورت در پرسپولیس و کار کردن با برانکو هم صحبت کن.

خب، برای من که دوران فوق‌العاده‌ای بود. من روز اول به‌عنوان یک بازیکن تستی سر تمرین پرسپولیس رفتم، چون از پایه ها رفته بودم. برانکو گفته بود که چند بازیکن از تیم های پایه به تمرین بزرگسالان بفرستید تا من آن ها را ببینم. لباس بازی تیم جوانان، لباس همان لباس تمرین بزرگسالان بود. و از آنجا بود که من شماره ۷ را برتن کردم. بعد از اولین بازی دوستانه، پیراهنم را درآوردم، تا به مسئول تدارکات بدهم. مسئول عزیز تدارکات هم به من گفت: «همین لباس را برای تمرین می‌خواهیم بپوشیم. تو که این لباس را داری دیگر به تونمی‌دهیم.» من شماره ۷ را پوشیدم و روی نیمکت نشستم. یکبار با پرسپولیس قائم‌شهر بازی دوستانه داشتیم. ورزشگاه شهید کاظمی هم پر شده بود. ۱۵ هزار نفر آمدند. اگر یادت باشد، زمان برانکو، بازی‌های دوستانه پر می‌شد و هواداران اجازه ورود داشتند. حدود دقیقه ۶۰-۷۰ برانکو من را به زمین فرستاد. در همان بازی دو گل زدم و وقتی به رختکن رفتم، دیدم به فالوورهای من چند هزارتا اضافه شد. اصلاً باورم نمی‌شد و شماره ۷ را هم پوشیده بودم. فردای آن روز همه می‌گفتند شماره سلطان علی پروین بر تن بازیکن جوان. یعنی از بچگی حاشیه با من بوده! یک حاشیه‌ای درست شد که من هم معذرت‌خواهی کردم و گفتم این ماجرا اتفاقی بوده و قصدی پشت آن نبوده است.

در مورد بازیکنانی که بعد از علی پروین هم شماره ۷ را برتن کردند، اتفاقات خوبی نیفتاد و می شود گفت که تنها سروش رفیعی موفق بود.

خب، هر کدام برای خودشان موفق بودند. فکر کنم حمید علی‌عسگر هم این پیراهن را برتن کرد. بعدش هم که سروش پوشید و الان سروش چند سالی است که به چشم می‌آید و جزو ستاره های پرسپولیس به حساب می آید.

در زمان برانکو، مخصوصاً سال اول کمتر به تو فرصت بازی رسید. در این مورد صحبت کن.

بله ترافیک زیاد بود و بازیکنان بزرگی در پرسپولیس بودند. آقای برانکو ترکیبش مشخص بود. یعنی مثلاً ۱۱ نفری که بودند، حتی اگر بد کار می‌کردند بازی می کردند. چند تعویضی هم بودند که مشخص بود چه بازیکنانی وارد بازی می شوند. بقیه بازیکنان هم می‌دانستند و با این شرایط کنار می آمدند. من هم چند بار به ایشان درخواست دادم که جدا شوم و بروم تا در تیم دیگری قرضی بازی کنم و برگردم که به من اجازه رفتن ندادند و من فکر کنم سال اول تنها پنج، شش بازی کردم. یعنی اولین بازی‌ام هم پایان نیم‌فصل اول و آخرین بازی بود، که مقابل سیاه‌جامگان با احمد نوراللهی تعویض شده بودم. احمد بعد از آن بازی از پرسپولیس به تراکتور رفت. اتفاقا خیلی هم صحنه‌های احساسی به‌وجود آمد و من گریه کردم، احمد گریه کرد، برانکو هم گریه کرد. سال‌های بعد فرصت بیشتری به من رسید ولی خب نمی‌شد در آن تیم بیشتر بازی کرد. من خودم مربی بودم، به خودم بازی نمی‌دادم. ما ۹ تا ملی‌پوش داشتیم. ضمن اینکه محسن مسلمان، علی علیپور، سروش رفیعی، احمدنوراللهی و شجاع خلیل‌زاده دعوت نمی‌شدند. ولی خب برای من افتخاری بود که کنار این بازیکن‌ها بازی کردم.

بعد رسیدیم به فصل بعد که پنجره بسته شد ولی تیم هم قهرمان لیگ شد و هم به فینال آسیا رسید. البته  تو هم در نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان بازی کردی.

 آن سال خیلی سال رویایی بود. یعنی خودمان انتظارش را نداشتیم چون پنجره بسته بود، نمی‌توانستیم بازیکن بگیریم. چند تا بازیکنی هم که از سال قبلش بودند، جدا شدند. فرشاد احمدزاده، محسن مسلمان، صادق محرمی و وحید امیری جدا شدند و تیممان خیلی خالی شد.  برایمان خیلی سال سختی بود. فشار روی ما جوان‌هایی که بودیم خیلی بیشتر شده بود چون دیگر بازیکن تعویضی شده بودیم. برانکو خیلی سعی می‌کرد از لحاظ روحی و روانی با بازیکنان جوان کار کند که بتوانند از این باری که روی دوش بازیکن‌های جوان قرار است بیفتد، بربیایند و خدا را شکر این اتفاق افتاد و تیم توانست قهرمان ایران شود. حالا تا فینال لیگ قهرمانان هم رفتیم ولی متأسفانه در این بین ماهینی و ربیع خواه مصدوم شدند و دست برانکو خیلی خالی تر از قبل شد که متأسفانه نتوانستیم قهرمان آسیا شویم.

 تو روبه‌روی ژاوی بازی کردی و با او درگیر شدی. یک کَل‌کَلی هم بینتان بود. در این مورد صحبت کن.

خب زمانیکه وارد بازی شدم، یک هیچ جلو بودیم و درگیری ها هم بین بازیکنان خیلی زیاد بود. من هم با  ژاوی درگیر شدم. پیش خودم هم گفتم که حالا هر که می‌خواهد باشد، مهم پیروزی تیم خودمان است. ما تمام سعی خودمان را کردیم که اجازه ندهیم که پرسپولیس متضرر شود. نه من بازیکن خیلی بزرگی بودیم، نه ژاوی خیلی کوچک است. بالاخره اسطوره فوتبال بود و دیدم که دارد دخالت می‌کند، دعوا می‌کند، و بازیکن ما را هل می‌دهد. من هم رفتم او را هل دادم. به خاطر همین یک دعوایی پیش آمد. یک دعوای کوچک لفظی هم بین ما پیش آمد. من نمی‌دانم، نمی‌فهمیدم چه می‌گوید. او اسپانیایی می‌گفت، من هم به زبان خودمان “تاکستانی” حرف می زدم. چون من رویم نمی‌شد فارسی حرف بدی بزنم، چون بازیکن‌های تیم می‌شنیدند آن‌وقت بد می‌شد. او که تا آخر عمرش نمی‌فهمد من چه می‌گفتم، ولی من وقتی به اسپانیا رفتم، فهمیدم او به من چه می‌گفت.

حالا چه می‌گفت؟

 قابل پخش نیست!

 به نظرت  آن تیم آن سال زورش به کاشیما می‌رسید؟ یعنی می‌توانستید قهرمان شوید؟

اگر یادتان باشد در بازی رفت، سیامک نعمتی هم اخراج شده بود. موقعی که بازی صفر-صفر بود، علیپور یک موقعیت داشت، که همه ما فکر می کردیم توپ گل شده ولی با برخورد به سر دفاع به بیرون رفت. ما در یک لحظاتی بازی را از دست دادیم. جو استادیوم وحشتناک بود. حتی بین نیمه که ما به رختکن رفتیم، احساس می‌کردیم استادیوم دارد خراب می‌شود. یعنی ۱۵ دقیقه بین دو نیمه  هم تشویق می کردند. جو خیلی سنگین بود و ما روی اشتباهات خودمان دو گل خوردیم و در بازی برگشت هم که متأسفانه هم محروم داشتیم و هم محروم. تلاش کردیم برگردیم به بازی ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد و شرمنده هواداران شدیم.

یادم است آن زمان گرشاسبی مدیرعامل بود و می گفت برای بازی برگشت ژاپنی‌ها زودتر از شما رسیدند و پرسپولیس هم نتوانست پرواز چارتر بگیرد. این موضوع درست است؟

 بله. ما بعد از بازی رفت یک روز در توکیو ماندیم. بعدش به دبی رفتیم و چون جو در تهران خوب نبود و سر تمرین خیلی شلوغ می شد، برانکو گفته بود که تمرین‌ها را در دبی انجام دهیم تا بازیکنان از لحاظ روحی آرامش داشته باشند. بعد متوجه شدیم که تیم کاشیما بعد از بازی رفت مستقیم راهی فرودگاه شد. یعنی یک روز هم در ژاپن نماند که ریکاوری کند. از ژاپن مستقیم به تهران آمدند و پرواز چارتر داشتند و چند روز زودتر از ما به تهران رسیدند.

پایان قسمت دوم

تماشای قسمت اول: می‌خواستم ماهی سرخ کنم ولی گاز منفجر شد!

منبع: خبر-ورزشی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 3 =

دکمه بازگشت به بالا