هواداران از ستاره خود برگشتند! / فوتبال به رعد و برق خشم جامعه بدل شد و ورزشگاهها پر از خشم فروخوردهاند!

اهل ورزش | در زمانی که لیورپول باید غرق شادی قهرمانی باشد، هوادارانش درگیر خشم و نزاعی بیسابقهاند؛ آنهم نه با یک رقیب سنتی، بلکه با یکی از نمادهای خود باشگاه—ترنت الکساندر-آرنولد. هو شدن او فقط یک واکنش احساسی نیست؛ نشانهای است از حال و هوای فوتبال امروز: فضایی متشنج، پر از نارضایتی فروخورده و فاصلهای عمیق بین هوادار و ساختار باشگاهها. ماجرای ترنت، آینهای از جامعهای است که حتی ورزش را هم به صحنه فریادهای سرکوبشدهاش تبدیل کرده است.
این روزها باید زمانی برای شادی بیحد هواداران لیورپول باشد؛ برای اولینبار در ۳۵ سال گذشته، میتوانند آزادانه قهرمانی در لیگ را در خیابانهای شهرشان جشن بگیرند. اما به جای آن، درگیر نبردی آشکارند؛ جنگی که دیروز در بخش نظرات تقریباً تمام گزارشهای مربوط به «مطرود آنفیلد» بهوضوح به نمایش درآمد.
برای بسیاری، هو کردن ترنت الکساندر-آرنولد در روز یکشنبه گناهی نابخشودنی بود که به افسانه باشگاه لطمه زد و این تصور که لیورپول باشگاهی متفاوت است را در هم شکست. برای عدهای دیگر، واکنشی موجه بود به خیانتی مطلق از سوی یکی از خودیها.
بحثها به سطحی افراطی کشیده شد: آیا ریشه هو کردن در نژادپرستی بود؟ چند نفر در جایگاه طرفدراران با هم درگیر شدند؟ در یکی از بحثها، هواداران همدیگر را «مایه شرمساری»، «دلقک» و «وول» (اصطلاحی محلی برای کسانی که اهل لیورپول نیستند) خواندند.
خشم نسبت به بازیکنی بومی که مرسیساید را ترک میکند، چیز جدیدی نیست. این حس طرد شدن، بهخصوص در لیورپول که مردمش با دلیلی موجه احساس «ما علیه دنیا» دارند، عمیقاً حس میشود. وقتی وین رونی ۱۸ ساله در ۲۰۰۴ به منچستریونایتد پیوست، دیوارهای گودیسون پارک پر از شعارهایی شد که او را «یهودا»، «آشغال» و «مستحق مرگ» مینامیدند. مایکل اوون برای رفتن به رئال مادرید هرگز بخشیده نشد. رحیم استرلینگ پس از ترک آکادمی لیورپول برای رفتن به سیتی، هنگام دریافت جایزه بازیکن جوان سال هو شد. پیراهن استیون جرارد تنها با مطرح شدن احتمال جداییاش سوزانده شد.
اما خشم ناشی از جدایی الکساندر-آرنولد به سطحی تازه رسیده است. تصویری از او در یک مراسم خیریه، که بهعنوان نشانهای از خدماتش به شهر منتشر شده بود، هفته گذشته موجی از توهین و ناسزا را به همراه داشت. حتی بر سر این که چه کسی حق دارد در این بحث نظر دهد، اختلاف ایجاد شد. جیمی کرگر گفته: «کسانی که اهل لیورپول نیستند، احساسات ما را نمیفهمند.»
اما درک این احساسات چندان سخت نیست. این همان احساسی است که این روزها تمام ورزش فوتبال را در بر گرفته؛ فوتبالی که به جرقهای برای خشم اجتماعی تبدیل شده. ۹۰ دقیقه بازی دیگر کفاف چرخه ۲۴ ساعته فوتبال را نمیدهد؛ چرخهای پر از بحث و جدل.
شبکههای اجتماعی خشمآلود، تحلیلهای تهاجمی و اظهار نظرهای آتشین، این بحثها را تغذیه کردهاند. فوتبال امروز به صحنهای از جدل دائمی بدل شده و ورزشگاهها را به مکانهایی خشمگین تبدیل کرده است.
هواداران انگلیس، بازیکنان سیاهپوست تیم ملی را به خاطر پنالتی از دست رفته هو میکنند، به گرت ساوتگیت بطری پرت میشود، داوران تهدید به مرگ میشوند، و حتی هواداران شفیلد ونزدی به کودک مبتلا به سرطان توهین میکنند.
ما از دوران هولیگانیسم به مرحلهای رسیدیم که فوتبال محیطی خانوادگی بود، و حالا وارد زمینی شدهایم مملو از خشم فروخورده.
برخی کارشناسان تلاش کردهاند تحلیل کنند که چرا فوتبال تا این اندازه خشمگین شده است. فیلسوف جولیان بگینی میگوید ورزشگاههای فوتبال به مردم اجازه بروز احساسات خام و بدون فیلتر میدهند؛ نوعی «تعلیق رفتار شایسته» که باعث میشود فرد نارضایتیهایش را فریاد بزند. روانشناس ورزشی، جوزفین پری، از «اثر سرایت» میگوید؛ جایی که فرد صرفاً چون دیگران هو میکنند، به آنها میپیوندد.
برای برخی، این خشم از این حس ناشی میشود که باشگاهها به ماشینهایی تجاری بدل شدهاند که هوادار را بیاهمیت و بیرونرانده از معادله حس میکنند. هو کردن، تنها راه صدادار شدن آنهاست. برخی دیگر هم گویا از نقش داشتن در داستان لذت میبرند.
ماجرای الکساندر-آرنولد به نمایشی زنده تبدیل شده که هر کس با اظهار نظر، بخشی از آن میشود؛ مانند رأی دادن در برنامههای تلویزیونی. در دنیای امروز، همه میخواهند دکمه قرمز را فشار دهند، نظر بدهند، رأی دهند، صدا داشته باشند.
اما این خشم پنهان میتواند به چهره لیورپول و لیگ برتر لطمه بزند. آیا بازیکنان جوان، با دیدن نحوه برخورد با الکساندر-آرنولد، در پیوستن به لیورپول تردید خواهند کرد؟ دومینیک سوبوسلای که ظاهراً از واکنشها شوکه شده بود.
حقیقت پیچیدهتر از قضاوتهاست. الکساندر-آرنولد مدتها حس میکرد وضعیت قراردادش از سوی باشگاه نادیده گرفته شده. در تابستان ۲۰۲۳، دو سال پس از آخرین تمدید و در زمانی که انتظار میرفت مذاکرات تازهای آغاز شود، احتمالاً حاضر به تمدید بود. اما با تردیدهای یورگن کلوپ نسبت به آیندهاش و تغییرات پیدرپی در کادر مدیریت ورزشی، همه چیز معلق ماند. با اعلام رسمی خروج کلوپ، پیش از تعیین جانشین، ابهام بیشتر شد.
تا زمانی که ریچارد هیوز بهعنوان مدیر ورزشی جدید منصوب شد، ترنت از گزینههای دیگر آگاه شده بود و علاقه رئال مادرید را جدی میگرفت.
میگویند خود الکساندر-آرنولد هم میدانست که هو خواهد شد؛ سوال اینجاست که آیا این شکل از اعتراض، وقتی چنین رایج و قابل پیشبینی شده، هنوز هم تأثیرگذار است؟ یکی از مفسران گفت: «اگر همه را هو کنند، یعنی هیچکس را واقعاً هو نمیکنند، چون این سر و صدا به نویز سفید تبدیل میشود. و در آن صورت، هوادار دیگر هیچ صدایی ندارد.»
بحثهای دیجیتال اکنون به این معطوف شده که الکساندر-آرنولد در آخرین بازی خانگیاش مقابل کریستال پالاس چه واکنشی از هواداران خواهد دید — گرچه دیگر فرقی ندارد. او رفته.
هیچکس برنده نبود. هیچکس احساس خوبی از آن یکشنبه ندارد. درخشش طلایی بیستمین قهرمانی در لیگ برتر قرار نبود اینطور پایان یابد.
نوشته: ایان هربرت
منبع: خبر-ورزشی